علامه طباطبائی رضوان الله علیه در ۲۹ ذیالقعده ۱۳۲۱ ق [۲۶ بهمن ۱۲۸۲] در روستای شادان از توابع تبریز متولد شدند. ایشان ۸۱ سال ـ چه پربرکت ـ عمر نمود و در صبح یکشنبه ۱۸ محرم الحرام سال ۱۴۰۲ هـ.ق سه ساعت به ظهر مانده رحلت کردند.
اجداد علامه طباطبایی همگی تا چهارده پشت از علماء اعلام بودهاند و از طرف پدر از اولاد حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و از اولاد ابراهیم بن اسماعیل دیباج هستند و از طرف مادر اولاد حضرت امام حسین علیه السلام می باشند. در سن پنج سالگی مادرشان و در سن نه سالگی پدرشان بدرود حیات می گویند و از آنها اولادی جز ایشان و برادر کوچکتر از ایشان بنام سید محمد حسن کسی دیگر باقی نمانده بود.
وصی مرحوم پدر برای آنها یک خادم و یک خادمه معیّن کرد تا اینکه این دو کودک رشد و تعلیمات ابتدائیه را به پایان رسانده و دروس مقدماتی و سطوح را نیز به پایان بردند و در سنه ۱۳۴۴ق به نجف اشرف عزیمت نمودند
علّامه، معارف الهى، اخلاق و فقه الحديث را نزد عارف عالى قدر مرحوم آيةالحقّ حاج ميرزا على آقا قاضى- قدّس اللَّه تربته الزكيّه- آموخته و در سير و سلوك و مجاهدات نفسانى و رياضتهاى شرعى زير نظر و تعليم و تربيت آن استاد كامل بودهاند.
مرحوم قاضى از بنىاعمام ايشان، در نجف اشرف به تربيت شاگردان و وارستگان و شوريدگان جمال الهى و مشتاقان لقاى حضرت احديّت، مشغول و در آن خطّه، عالِم وحيد و يگانه در اين فنّ بودهاند؛ به طورى كه ايشان نام استاد را فقط بر او اطلاق مىكردند؛ و هر وقت استاد به طور اطلاق مىگفتند مراد مرحوم قاضى بود؛ گويا در مقابل مرحوم قاضى؛ تمام اساتيد ديگر با وجود آن مقام و عظمت علمى، كوچك جلوه مىكردند. در مجالس عمومى اگر سخن از اساتيد ايشان به ميان مىآمد، از فرط احترام نام قاضى را نمىبردند و او را همرديف ساير اساتيد نمىشمردند؛ همچنان كه در مقاله مختصر و كوتاهى به قلم خود ايشان نامى از مرحوم قاضى در رديف اساتيد به چشم نمىخورد.
حالات علامه در چندین سال آخر عمر بسیار عجیب بوده است. پیوسته متفکّر و درهم رفته و جمع شده به نظر میرسیدهاند و مراقبۀ ایشان شدید شده بود و کمتر تنازل مینمودند و تقریباً در سال آخر عمر غالباً خواب و خلسه غلبه داشت.[۲] حال ایشان روز به روز سختتر شد تا ایشان را در قم به بیمارستان انتقال دادند و قریب یک هفته در آنجا بستری میشوند و در دو روز آخر کاملاً بیهوش بودند تا صبح یکشنبه ۱۸ محرمالحرام ۱۴۰۲ق [: ۲۵ آبان ۱۳۶۰ ش] سهساعت به ظهر مانده به سرای ابدی انتقال و لباس کهنه تن را خلع و به خلعت حیات جاودانی مخلّع گشتند و در ۱۹ محرم تشییع و در بالاسر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) دفن شدند.
علامه طهرانی که از اولین شاگردان علمی و سلوکی علامه طباطبایی بوده اند، در زمان حيات استاد غالباً تعبيرشان اين بود: «حضرت استاد گرامى ما علّامه طباطبائى روحى فداه [۳]» و گاه نيز: «فخر المفسّرين و سند المحققّين استاد گرامى ما حضرت علّامه سيّد محمّد حسين طباطبائى أمدّ اللهُ ظِلالَه الشّارفة [۴]»
پس از رحلت استاد نيز از ایشان با تعابير بلندى یاد میکردند برای نمونه در کتاب الله شناسی که آخرین اثر معظمله است و سالها پس از وفات علامه طباطبایی نگاشته شده می فرمایند:
حضرت استادنا الأكرم آية الحقّ و العرفان و سند العلم و الإيقان آية الله علّامه طباطبائى تَغمّدهُ الله بأعلى رضوانِه و رَفع درجتَه بما لا يُدرِك به عقلُ بشرٍ و لا مَلكٍ و لا جنٍّ و لا أحدٍ سوى ذاته الأقدس ...[۵]»
«... استاد عاليقدر فقيدمان علّامه دوران و حكيم زمان عالم بالله و بأمر الله و عارف كامل، جامع معقول و منقول آيت عظماى الهى علّامه حاج سيّد محمّد حسين طباطبائى تبريزى أرواحنا لترابِ مَرقدِه الفدآء ... [۶]»
«... يگانه حكيم و فقيه و مفسّر و اهل حديث و خبر و درايت، استاد ارجمندمان آيت مطلق حق در عصر، و شايد تا مدّتى بعد در أعصار آينده: علّامه آية الله حاج سيّد محمّد حسين طباطبائى أعلى الله مقامه الشّريف كه به اعتراف مخالف و مؤالف، دوست و دشمن، داراى فكرى عميق و مغزى بيدار، و حامىاى فريد براى اسلام و تشيّع بود ... [۷]»
۱. این اثر به صورت یک مجلد و به عنوان جلد ششم مجموعه آثار شهید مطهری، نیز به چاپ رسیده است.
۲. علامه آیةالله حسینی طهرانی، مهرتابان، ص ۱۲۹ به بعد
۳. مقدّمه «رساله لبّ اللباب» ص ۱۸.
۴. همان، ص ۱۶.
۵. اللهشناسی، ج ۱، ص ۲۳۸.
۶. اللهشناسی، ج ۲، ص ۲۷۴.
۷. اللهشناسی، ج ۳، ص ۲۸۵.